رسم هر سالهی فرقهی رجوی این بوده است که به مناسبت انتصاب مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور مادام العمر شورای دست ساز مرحوم مسعود رجوی در سی مهر ۱۳۷۲ مراسم و جشن هایی نمایشی برگزار کرده و برای استفادهی تبلیغاتی و نیز روحیه دادن به نیروهای اسیر در تشکیلات ، آن را بیرونی کند .
این مراسم با عنوان بی مسمای '' هفتهی سیمرغ '' سالها یکی از نمایشات اصلی این فرقه بوده و هدف اصلی آن برجسته کردن نقش مریم رجوی در دستگاه اجرایی و عقیدتی فرقه بوده است .
انتظار این بود که امسال که تمام نیروها به کشور آلبانی منتقل شده اند و امکان سفر خود مریم نیز به آنجا وجود دارد و از سویی خبری از مسعود نیست وعملا تمام دستگاه های وابسته به فرقه در تلاش برای برجسته تر کردن مریم هستند ، این مراسم پر رنگ تر از هرسال جلوه بخش تبلیغات این جریان باشد ، در صورتی که حتی یک تیتر سادهی خبری در سایت مجاهدین و سایت های وابسته راجع به آن مشاهده نشد .
در ابتدای مطرح شدن اعزام نیروهای مجاهدین از عراق به آلبانی ، فرقه رجوی به این موضوع همچون فرصتی می نگریست که میتواند امکان جایگزینی برای اشرف را در خارج عراق فراهم کند ، غافل از اینکه در دنیای واقعی و دور از توهم های رجوی دیگر نیروی تشکیلاتی چندانی به طور بالقوه برای این فرقه نمانده بود . رجوی می خواست حال که ماندن در عراق دیگر مانند سابق ممکن نیست ، بدنه سازمان را در آلبانی سازماندهی کند و از ارتباط قلعه اور سور اواز به عنوان مرکز فرماندهی و تشکیلات آلبانی برای جبران از دست دادن موقعیت عراق استفاده کرده و اهداف خود را دنبال کند اما نیروهایی که با اهرم فشار تشکیلاتی و ایزوله شدن از واقعیت های جهان خارج در فرقه نگه داشته شده بودند با رسیدن به دنیای آزاد و قرار گرفتن در معرض آگاهی دیگر خواهان ماندن در حصارهای این فرقه جهنمی را نبودند و از فردای انتقال به آلبانی ریزش نیرویی در تشکیلات فرقه آغاز شد و به بزرگترین کابوس رجوی تبدیل گردید .
این سیل عظیم جدایی ها که دامنهی آن به کادرهای با سابقه و شورای مرکزی سازمان نیز کشیده شده است چنان از دستگاه پوسیدهی تشکیلات فرقه انرژی می گیرد که توان پرداختن به یکی از بزگترین یادبود های فرقه ای که به مریم مربوط می شود و در دستگاه فکری مجاهدین به نوعی بود و نبود است را از این جریان گرفته است .
از سوی دیگر مجاهدین بلافاصله پس از جدایی هرعضوی با هر سابقه ای از او تبری جسته و مارک مزدوری و خیانت به او می چسبانند ، مارکی که بیش از همه و پیش از همه لایق رهبران فرقهی رجوی است و سعی می کنند که تا آنجا که می توانند سابقهی حضور فرد را در تشکیلات انکار کرده و او را از ابتدا فردی با ضعف های فردی که توان کشیدن مبارزه را نداشته است معرفی کنند و نهایتا به عنوان خط قرمز هیچ گونه عکس یا فیلمی از او را در رسانه های خود منتشر نمی کنند و اگر از قبل هم چیزی مانده باشد حذف خواهد شد . با این اوصاف یکی دیگر از دلایل بیرونی نکردن مراسم سی مهر می تواند این باشد که سران فرقه از این هراس دارند که پس از جدایی اعضا که امروزه به طور بالقوه در مورد هر عضو حاضر در تشکیلات گمانی قریب الوقوع است ، تبعات بیرونی و ی آن را کاهش داده و در این راستا حتی المقدور حضوری از او در رسانه های این فرقه ثبت نشده باشد ، این نمود را در فیلم ها و عکس های منتشر شده از مراسمات اخیر فرقه میتوان دید که سعی بر این بوده که به جز محدود اعضایی که احتمال جدایی آنها کمتر است چهره های دیگران از دور و نا مبهم باشد .
این سطح از بی اعتمادی به اعضا در تشکیلات فرقهی رجوی رویه ای همیشگی بوده اما در روزهای اخیر به اوج خود رسیده و کار تا بدانجا پیش رفته است که این فرقه به هیچ کس اعتمادی نداشته و هر عضو را یک جداشدهی بالقوه به حساب می آورد .
از سوی دیگر معضلات عدیدهَ و بی سابقهی تشکیلاتی که در دوران اضمحلال گریبانگیر فرقهی رجوی شده است توان سران تشکیلات و در راس آن مریم رجوی را آنچنان گرفته است که مجال پرداختن به مسائل دیگررا از آنها سلب کرده است .
خبر خوب اما این است که کمیساریای پناهندگان در آلبانی به مدد افشاگری جداشدگان ، اینک به ماهیت فرقه ای مجاهدین و موانعی که بر سر راه جداشدگان قرار میدهد آگاه تر شده است و امید می رود که با تلاشهای بیشتر فشارهای ایجاد شده از سوی فرقه بر این عزیزان کمتر شده و نیز راه برای کسانی که خواهان جدایی از این تشکیلات جهنمی هستند هموار تر گردد .
آنچه مسلم است فروپاشی در تقدیر تشکیلات فرقهی رجوی در آلبانی است و البته ممکن است کمی طول بکشد اما سازمان دیگر نمی تواند مثل عراق جلوی جریان آزادی و آگاهی افراد را بگیرد.
به امید روزی که تمام اسرای تشکیلات فرقه رجوی ، از چنبره و حصارهای آن خلاص شده و زندگی سالمی را در دنیای آزاد تجربه نمایند .
درباره این سایت